شیوههای عجیب انتخاب وقت افطار در تهران قدیم؛ از چشم خروس تا کاه زردی
تاریخ انتشار: ۵ فروردین ۱۴۰۳ | کد خبر: ۴۰۰۰۷۳۵۵
در دوره قاجار که هنوز رادیو و تلویزیون شروع به کار نکرده بود و صدای اذان از مناره و ماذنه مساجد پایتخت پخش نمیشد، شیوههای سنتی برای بیدار کردن مردم در سحرگاه و آگاه شدن از آنها از موعد افطار رایج بود.
به گزارش همشهری آنلاین، در عهد قاجار برای آنکه تهراننشینها و اهالی قریههای اطراف تهران به راحتی از وقت سحر و افطار آگاه شوند، حکومت از شیوه شلیک توپ بهره میبرد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
شلیک توپ به وقت سحر و افطار شیوهای بود که در مقایسه با چاووشخوانی و طبالی یک سنتشکنی بزرگ به حساب میآمد. قبل از این ماجرا عدهای تحت عنوان طبال با طبلهای بزرگ به کوچهپسکوچههای تهران میرفتند و چنان بر طبل میکوبیدند تا مردم از وقت سحر و افطار آگاه شوند. طبالها در کنار چاووشخوانها در دوره قاجار مسئولیت اطلاعرسانی عمومی در ماه رمضان را برعهده داشتند، اما استقرار توپ در دو میدان بزرگ شهر، تهراننشینان را با پدیدهای جدید مواجه کرد که قبلاً در کشورهای اسلامی سنت رایجی بود.
برخی منابع مکتوب به استقرار توپهای ارتش در چند میدان تهران و شلیک توپ در وقت سحر و افطار اشاره کردهاند، اما نصرالله حدادی، تهرانشناس، معتقد است توپها فقط در دو میدان تهران مستقر شدند: «اواخر دوره قاجار دو دستگاه توپ در میدانهای ارگ و توپخانه مستقر کرده بودند، اما توپ در کردن از میدان ارگ سر و صدای بیشتری داشت و توجه مردم را جلب میکرد. هنگام سحر و افطار ۳ توپ شلیک میشد و تقریباً همه مردم صدایش را میشنیدند.»
آنطور که در منابع تاریخی آمده، شیوه توپ در کردن در ماه رمضان از دوره ناصرالدینشاه در تهران رواج پیدا کرد و تا دوره پهلوی اول ادامه داشت و اهالی پایتخت در سالهای ابتدایی تحت تأثیر این شیوه قرار گرفتند. چنانکه جعفر شهری در کتاب طهران قدیم این سنت نوپا را با نقل روایتی عجیب بازگو میکند و مینویسد: «غوغا و هیاهو در وقت سحر و افطار به جایی رسید که شهر یکپارچه بانگ و فریاد میشد، تا جایی که نقل است دیپلماتی اروپایی هنگام سحرگاه ماه رمضان وارد تهران میشود و با تماشای غوغا و ولوله مردم به گمان آنکه مردم به اعتراض برخاستهاند یا انقلاب شده فرار میکند و به کشورش باز میگردد.» گفته میشود توپ قدیمی میدان ارگ هم اکنون در محل سابق باشگاه افسران که امروز بخشی از ساختمان وزارت امور خارجه را در بر میگیرد نگهداری میشود.
قبل از ماجرای توپ در کردن در میدانهای ارگ و توپخانه، برخی از اهالی پایتخت برای آگاهی از وقت افطار به شیوههای مختلفی متوسل میشدند. حدادی میگوید: «قبل از شلیک توپ، برخی از مردم برای تشخیص وقت افطار از شیوه «کاهزردی» استفاده میکردند؛ به این معنی که اگر زردی کاه روی دیوار دیده نمیشد، هنگام افطار فرارسیده بود. رسم «چشم خروس» هم بود که اگر چشم خروس از حالت گرد به حالت خطی در میآمد، زمان غروب آفتاب و افطار بود. یک رسم کمتر شنیده شده هم این بود که سایه چراغ گردسوز باید در زیر چراغ قرار میگرفت تا وقت افطار برسد.»
بعد از شلیک توپ در میدانهای ارگ و توپخانه، شیوههای سنتی برای پی بردن مردم تهران به وقت سحر و افطار کمرنگ شد تا اینکه در سال ۱۳۲۲ و ۳ سال بعد از شروع به کار رادیو، برای نخستین بار بانگ اذان از رادیو پخش شد تا اوقات شرعی بهطور دقیق برای مردم مشخص شود.
منبع: فرارو
کلیدواژه: تهران قدیم افطار دوره قاجار قیمت طلا و ارز قیمت خودرو قیمت موبایل وقت سحر و افطار وقت افطار شلیک توپ
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت fararu.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «فرارو» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۴۰۰۰۷۳۵۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
زندگی با آلاحمد در شیوه نگارش سیمین دانشور تاثیر نداشت
خبرگزاری مهر _ گروه فرهنگ و ادب: سیمین دانشور نویسنده و مترجم ایرانی ۸ اردیبهشت سال ۱۳۰۰ در شیراز زاده شد. او سومین فرزند محمدعلی دانشور (پزشک) و قمرالسلطنه حکمت بود. دوره ابتدایی و دبیرستان را در مدرسه انگلیسیزبان مهرآیین گذراند.
در سال ۱۳۱۶ اولین مقالهاش را با نام «زمستان بیشباهت به زندگی ما نیست» در نشریهای محلی چاپ کرد. در سال ۱۳۱۷ به تهران آمد و مدتی در شبانهروزی آمریکایی تهران ساکن شد و آموزش زبان انگلیسی را پی گرفت. بعد در رشته زبان و ادبیات فارسی در دانشکده ادبیات دانشگاه تهران مشغول به تحصیل شد.
در سال ۱۳۲۰ بهعنوان معاون اداره تبلیغات خارجی در رادیو تهران استخدام شد. علیاکبر کسمایی و احمد شاملو از همکاران او در رادیو بودند. سیمین دو سال بعد، یعنی در سال ۱۳۲۲ از کار رادیو کنارهگیری کرد و در روزنامه ایران مشغول به کار شد. از این زمان به بعد، او با نام مستعار «شیرازی بینام» برای نشریات مختلف مقاله نوشت و ترجمه کرد.
در ۱۳۲۷، اولین کتاب خود را با نام «آتش خاموش» نوشت. این اثر نخستین مجموعه داستانی بود که به قلم زنی ایرانی چاپ شد. داستانهای این مجموعه با نقدهای منفی بسیاری مواجه شد. در ۱۳۲۸ با مدرک دکترای ادبیات فارسی از دانشگاه تهران فارغالتحصیل شد و یک سال بعد با جلال آلاحمد، نویسنده و مبارز اجتماعی مطرح آن سالها ازدواج کرد. این ازدواج تا مرگ نابههنگام آل احمد در سال ۱۳۴۸، بهمدت ۲۰ سال دوام داشت.
همزمان با سالروز تولد سیمین دانشور در گزارشی به مرور زندگی این نویسنده پرداختیم که مشروح آن در ادامه میآید؛
تحصیل در آمریکا
دانشور در شهریور ۱۳۳۱ با دریافت بورس تحصیلی از مؤسسه فولبرایت به دانشگاه استنفورد آمریکا رفت و در رشته زیباییشناسی تحصیل کرد. در این سفر نامههایی که بین او و جلال رد و بدل شد که بعدها در کتابی به نام «نامههای سیمین دانشور و جلال آلاحمد» توسط انتشارات نیلوفر منتشر شد. در مدت تحصیل در آمریکا «باغ آلبالو»، دشمنان چخوف»، «بئاتریس آرتور شنیتسلر» و «رمز موفق زیستن» دیل کارنگی را هم ترجمه و منتشر کرد.
بازگشت به ایران و ادامه کار نویسندگی
دانشور در سال ۱۳۳۴ به ایران بازگشت و در هنرستان هنرهای زیبای دختران و پسران مشغول تدریس شد. سپس مدیریت مجله نقش و نگار را پذیرفت و «کمدی انسانی» سارویان و «داغ ننگ» ناتانیل هاتورن را ترجمه کرد.
در ۱۳۳۷ کتاب «همراه آفتاب» نوشته هارولد کورلندر را ترجمه و منتشر کرد. تا اینکه در سال ۱۳۳۸ بهعنوان دانشیار کلنل علینقی وزیری در رشته باستانشناسی و تاریخ هنر دانشگاه تهران مشغول به کار شد. کار تدریس او در دانشگاه تهران تا بیست سال بعد، یعنی سال ۱۳۵۸ که از دانشگاه تهران بازنشسته شد، ادامه پیدا کرد. اینداستاننویس سال ۱۳۴۰، دومین مجموعه داستان خود با نام «شهری چون بهشت» را منتشر کرد. دانشور، همراهِ همسرش جلال آلاحمد، عضو کانون نویسندگان ایران بود. و در نخستین انتخابات، فروردین ۱۳۴۷ بهعنوان رئیس کانون نویسندگان ایران برگزیده شد. در تیر ۱۳۴۸ رمان «سووشون» را منتشر کرد که مشهورترین رمان او است و تا به حال به هفده زبان ترجمه شدهاست. بسیاری از منتقدان این اثر را یکی از ماندگارترین آثار ادبی فارسی میدانند. دو ماه بعد از انتشار «سووشون»، در ۱۸ شهریور ۱۳۴۸، جلال آلاحمد درگذشت.
دانشور سال ۱۳۵۱ کتاب «چهل طوطی» را منتشر کرد. این کتاب ترجمهای است از مجموعهای از حکایتهای هندی که لین یوتانک، نویسنده چینی، در کتابی به نام The Wisdom of Indiaجمعآوری کردهاست. این کتاب که تنها همکاری آلاحمد و دانشور به حساب میآید که توسط انتشارات موج به چاپ رسید. او سال ۱۳۶۱ کتابی را به نام «غروب جلال» را منتشر کرد. این کتاب از دو بخش تشکیل شدهاست: بخش اول کتاب، با نام «شوهرم جلال» در سال ۱۳۴۱ و در زمان حیات آلاحمد نوشته شدهاست. دانشور این کتاب را با وصف آلاحمدِ نویسنده آغاز میکند، افکار و ویژگیهای اخلاقی او را از منظر خود توصیف میکند و به جنبههای فردی، اجتماعی و سیاسی زندگی او میپردازد. بخش دوم کتاب، تقریباً بیست و یک سال بعد نوشته شدهاست. در این بخش، دانشور خاطره روز درگذشت آلاحمد را روایت میکند. نام کتاب، از همین بخش دوم گرفته شدهاست.
با فرارسیدن سال ۱۳۷۲، اولین کتاب از سهگانه سیمین دانشور، به نام «جزیره سرگردانی» منتشر شد که به دغدغههای روشنفکران ایران در دهه ۴۰ و ۵۰ میپرداخت. در ۱۳۷۶ مجموعه داستان «از پرندههای مهاجر بپرس» با همکاری نشر نو و نشر کانون چاپ شد. در سال ۱۳۷۸ یادنامه جلال آلاحمد توسط علی دهباشی منتشر شد که گفتوگویی مفصل با دانشور را شامل میشد. جلد دوم تریلوژی دانشور، «ساربان سرگردان»، در سال ۱۳۸۰ را چاپ کرد.
دانشور در گفتوگو با ناصر حریری گفته او و جلال آلاحمد هر چه مینوشتند، به هم نشان میدادند اما او هرگز اجازه نمیداده جلال در نوشتههایش دست ببرد. همچنین هیچگاه از نثر آلاحمد که دستکم سه دهه یکهتاز میدان نویسندگی بود، تأثیر نپذیرفت و زندگی مشترک در شیوه نگارش او اثر نگذاشت و استقلال خود را حفظ کرد.
درگذشت
سیمین دانشور در ۳۰ تیر ۱۳۸۶ بهعلت مشکلات حاد تنفسی در بیمارستان پارس تهران بستری شد. با بستری شدن او شایع شد که وی درگذشتهاست اما این خبر تکذیب شد. او در ۲۲ مرداد ۱۳۸۶ با تشخیص تیم پزشکی از بیمارستان پارس مرخص شد. دانشور پس از یک دوره بیماری آنفولانزا، عصر روز ۱۸ اسفند ۱۳۹۰ برابر در ۹۰ سالگی در خانهاش در تهران درگذشت. قبر سیمین دانشور در قطعه هنرمندان بهشت زهرا است.
الهام قاسمی
کد خبر 6089822 الناز رحمت نژاد